برای استفاده صحیح از قالب به نکات زیر توجه نمایید:
1.به بخش تنظیمات رفته وقالب ادامه مطلب را از قالب اصلی جدا کنید
2.حتما برای پست ها تصویر انتخاب کنید
3.در هر پست از 5 خط بیشتر یادداشت نکنید
برای دیدن قالب در شکل صحیح خود می توانید از "پیشنمایش" استفاده کنید
رمز فایل:aghileeshgh.rozblog.com
[کاربر گرامی حتی الامکان لینک مارا از قالب حذف نکنید]
یک نفر از ون میگفتند :
اگر من از مظلومیت رهبر بگویم شاید دلتان خون بشود ، خیلی مظلومند ایشان .
این موضوع را من با یک واسطه می گویم .
با یکی از محافظ های آقا در حرم امام رضا (ع) روبروی ضریح،دو به دو با هم بودیم
گفتم از آقا چه خبر ؟
میگفت ما روزهای دوشنبه، ( این را میگفت و گریه میکرد ) می رویم به خانواده شهدا سرکشی میکنیم .
آقا می فرمودند به خانواده شهدا نگویید که ما می آییم که به زحمت نیافتند .
یک ربع قبل آقا در ماشین هستند ما درب میزنیم و میگوییم آقا می خواهند
تشریف بیاورند منزل و یک سلام و علیکی با مادر و پدر شهید نمایند .
یکبار رفتیم درب خانه دو شهید ، من خودم رفتم دیدم درب باز است و آب و جارو کرده اند.
درب را زدم ،
مادر شهید آمدند دم در و گفتند: آقا کــــــــــو ؟
گفتم: کدام آقا ؟
گفت : مقام معظم رهبری کجاست ؟
گفتم : شما از کجا می دانید ؟
شروع
کرد به گریه کردن ، گفت دیشب خواب بچه های شهیدم را دیدم ، بچه ها آمدند
گفتند : خوش بحالت ، فردا سید علی می خواهد بیاید خانه تان .
اینجا که رسید ، مقام معظم رهبری هم رسیدند به درب خانه .
بعد مادر شهید گفت من خواب دیدم که امام هم تشریف آوردند و گفتند فردا سید علی آقا می خواهند بیایند، ما هم تبریک می گوییم .
و یک مطلبی هم امام فرمودند و پیغام دادند که من به شما بگویم .
مقام معظم رهبری فرمودند چه پیغامی !؟
مادر شهید گفتند : امام فرمودند سلام ما را به سید علی آقا برسانید و به ایشان
بگویید اینقدر از خدا طلب مرگ نکن ! فرج مهدی نزدیک است انشاءالله .
وآقا خیلی گریه کرد.
((منبع خبر:کاروان 313. صالحات.لیدر ایی.بسیج دانشگاه شریف)
من در اتاق یک رئیسی رفتم، کار داشتم.
تا در را باز کردم دیدم
یک دختری حالا یا دختر یا خانم، خیلی زیبا است.
داخل اتاق رئیس رفتم گفتم:
شما با این خانم محرم هستی؟ گفت: نه!
گفتم: چطور با یک دختر به این زیبایی تو در یک اتاق هستی و در هم بسته است.
گفت: آخر ما حزب اللهی هستیم.
گفتم: خوشا به حالت که اینقدر به خودت خاطرت جمع است.
حضرت امیر به زنهای جوان سلام نمیکرد.
گفتند: یا علی رسول خدا سلام میکند تو چرا سلام نمیکنی؟
گفت: رسول خدا سی سال از من بزرگتر بود. من سی سال جوان هستم. میترسم به یک زن جوان سلام کنم یک جواب گرمی به من بدهد، دل علی بلرزد.
گفتم: دل علی میلرزد، تو خاطرت جمع است.
بعضیها خودشان را از امیرالمؤمنین حزب اللهیتر میدانند.
از علامه محمدتقی جعفری می پرسند چی شد که به این کمالات رسیدی ؟! ایشان در جواب خاطره ای از دوران طلبـگی تعـریف میکنــن و اظـهار میکننــد که هر چه دارنـد از کرامــاتی است که بدنبال این امتحان الهی نصیبشان شده: «ما در نجف در مدرســه صـدر اقامت داشتیم . خیلی مقید بودیم که، در جشن ها و ایام سرور،مجالس جشن بگیریم ، و ایام سوگواری را هم ، سوگواری می گرفتیم، یک شبی مصادف شده بود با ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) اول شب نماز مغرب و عشا می خواندیم و یک شربتی می خوردیم آنگاه با فکاهیاتی مجلس جشن و سرور ترتیب می دادیم. یک آقایی بود به نام آقا شیخ حیدر علی اصفهانی، که نجف آبادی بود، معدن ذوق بود. او که، می آمد من به الکفایه ، قطعا به وجود می آمد جلسه دست او قرار می گرفت.
آن ایام مصادف شده بود با ایام قلب الاسد (۱۰ الی ۲۱ مرداد ) که ما خرما پزان می گوییم نجف با ۲۵ و یا ۳۵ درجه خیلی گرم می شد. آن سال در اطراف نجف باتلاقی درست شده بود و پشه های بوجود آمده بود که، عربهای بومی را اذیت می کرد ما ایرانیها هم که، اصلا خواب و استراحت نداشتیم. آن سال آنقدر گرما زیاد بود که، اصلا قابل تحمل نبود نکته سوم اینکه حجره من رو به شرق بود. تقریبا هم مخروبه بود. من فروردین را در آنجا بطور طبیعی مطالعه می کردم و می خوابیدم.
اردیبهشت هم مقداری قابل تحمل بود ولی دیگر از خرداد امکان استفاده از حجره نبود. گرما واقعا کشنده بود، وقتی می خواستم بروم از حجره کتاب بردارم مثل این بود که وردست نان را از داخل تنور بر می دارم، در اقل وقت و سریع!
با این تعاریف این جشن افتاده بود به این موقع، در بغداد و بصره و نجف، گرما، تلفات هم گرفته بود ، ما بعد از شب نشستیم، شربت هم درست شد، آقا شیخ حیدر علی اصفهانی که، کتابی هم نوشته بنام « شناسنامه خر » آمد. مدیر مدرسه مان، مرحوم آقا سید اسماعیل اصفهانی هم آنجا بود، به آقا شیخ علی گفت: آقا شب نمی گذره، حرفی داری بگو، ایشان یک تکه کاغذ رومه در آورد. عکس یک دختر بود که، زیرش نوشته بود « اجمل بنات عصرها » « زیباترین دختر روزگار » گفت: آقایان من درباره این عکس از شما سوالی می کنم. اگر شما را مخیر کنند بین اینکه با این دختر بطور مشروع و قانونی ازدواج کنید – از همان اولین لحظه ملاقات عقد جاری شود و حتی یک لحظه هم خلاف شرع نباشد – و هزار سال هم زندگی کنید. با کمال خوشرویی و بدون غصه ، یا اینکه جمال علی (ع) را مستحبا زیارت و ملاقات کنید. کدام را انتخاب می کنید. سوال خیلی حساب شده بود. طرف دختر حلال بود و زیارت علی (ع) هم مستحبی.
گفت آقایان واقعیت را بگویید. جا نماز آب نکشید، عجله نکنید، درست جواب دهید. اول کاغذ را مدیر مدرسه گرفت و نگاه کرد و خطاب به پسرش که در کنارش نشسته بود با لهجه اصفهانی گفت: سید محمد! ما یک چیزی بگوئیم نری به مادرت بگوئی ها؟
معلوم شد نظر آقا چیست؟ شاگرد اول ما نمره اش را گرفت! همه زدند زیر خنده. کاغذ را به دومی دادند. نگاهی به عکس کرد و گفت: آقا شیخ علی، اختیار داری، وقتی آقا (مدیر مدرسه) اینطور فرمودند مگر ما قدرت داریم که خلافش را بگوئیم. آقا فرمودند دیگه! خوب در هر تکه خنده راه می افتاد. نفر سوم گفت : آقا شیخ حیدر این روایت از امام علی (ع) معروف است که فرموده اند « یا حارث حمدانی من یمت یرنی » (ای حارث حمدانی هر کی بمیرد مرا ملاقات می کند) پس ما انشاالله در موقعش جمال علی (ع) را ملاقات می کنیم! باز هم همه زدند زیر خنده، خوب ذوق بودند. واقعا سوال مشکلی بود. یکی از آقایان گفت : آقا شیخ حیدر گفتی زیارت آقا مستحبی است؟ گفتی آن هم شرعی صد در صد؟ آقا شیخ حیدر گفت : بلی گفت : والله چه عرض کنم (باز هم خنده حضار ).
نفر پنجم من بودم. این کاغذ را دادند دست من. دیدم که نمی توانم نگاه کنم، کاغذ را رد کردم به نفر بعدی، گفتم : من یک لحظه دیدار علی (ع) را به هزاران سال شویی با این زن نمی دهم. یک وقت دیدم یک حالت خیلی عجیبی دست داد. تا آن وقت همچو حالتی ندیده بودم. شبیه به خواب و بیهوشی بلند شدم. اول شب قلب الاسد وارد حجره ام شدم، حالت غیر عادی، حجره رو به مشرق دیگر نفهمیدم، یکبار به حالتی دست یافتم. یک دفعه دیدم یک اتاق بزرگی است یک آقایی نشسته در صدر مجلس، تمام علامات و قیافه ای که شیعه و سنی درباره امام علی (ع) نوشته در این مرد موجود است. یک جوانی پیش من در سمت راستم نشسته بود. پرسیدم این آقا کیست؟ گفت : این آقا خود علی (ع) است، من سیر او را نگاه کردم. آمدم بیرون، رفتم همان جلسه، کاغذ رسیده دست نفر نهم یا دهم، رنگم پریده بود. نمی دانم شاید مرحوم شمس آبادی بود خطاب به من گفت : آقا شیخ محمد تقی شما کجا رفتید و آمدید؟ نمی خواستم ماجرا را بگویم، اگر بگم عیششون بهم می خوره، اصرار کردند و من بالاخره قضیه را گفتم و ماجرا را شرح دادم، خیلی منقلب شدند. خدا رحمت کند آقا سید اسماعیل ( مدیر ) را خطاب به آقا شیخ حیدر گفت : آقا دیگر از این شوخی ها نکن، ما را بد آزمایش کردی. این از خاطرات بزرگ زندگی من است».
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
قال : یا على ! خمسة تنور القلب : کثرة قرائة قل هو الله احد و قلة الکلام و مجالسة العلماء والصلاة فى اللیل و المشى ء الى المساجد؛
یا
على ! پنج چیز دل را نورانى مى کند: کثرت تلاوت سوره ((قل هو الله
احد))،کم گویى ، مجالست با علما، نماز شب و گام برداشتن به سوى مسجد.
(متن زیر یکی از دستنوشتههای شهید چمران در زمان تحصیل در دانشگاه برکلی آمریکاست)
ای خدا ، من باید از نظر علم از همه برتر باشم، تا مبادا که دشمنان مرا از این راه طعنه زنند. باید به آن سنگدلانی که علم را بهانه کرده و به دیگران فخر میفروشند، ثابت کنم که خاک پای من هم نخواهند شد. باید همه آن تیره دلان مغرور و متکبر را به زانو در آورم، آنگاه خود خاضع ترین و افتاده ترین مرد روی زمین باشم. ای خدای بزرگ آنها که از تو میخواهم ، چیزهایی است که فقط میخواهم در راه تو به کار اندازم و تو خوب میدانی که استعداد آنرا داشتهام. از تو میخواهم مرا توفیق دهی که کارهایم ثمر بخش شود و در مقابل خسان سر افکنده نشوم.
مقام علامه امینی در عالم برزخ
پسر علامه امینی آقا هادی تعریف می کند : آرزویم بود یک شب خواب پدرم علامه امینی راببینم بعد از چهار سال خواب بابام علامه امینی را دیدم ، دیدم عجب عظمتی پیدا کرده به بابام گفتم چه چیز اونجا باعث سعادته؟ فرمود پسرم هادی واضح تر بگو بابا.گفتم بابا در آن سرایی که شما با این عظمت رسیدی چه چیز باعث شد؟کتاب الغدیرتان؟فرمود نه بابا،تاسیس کتابخانه امیرالمومنین؟فرمود:بابا پسرم زیارت امام حسین (ع)من را به اینجا رساند گفتم بابا راه کربلا بسته است مردم از این فیض بزرگ محرومند نمی توانند به این فیض بزرگ نایل شوند فرمود پسرم هادی هر گوشه ای هر جایی چراغی با نام حسین(ع) روشن شد همانجا حرم امام حسین(ع) است.
کپی برداری از این مطلب بلا مانع است
طبق فرمایش مرحوم امام خمینی (ره) که فرمودند فلسطین پاره ی تن جهان اسلام است بر هر مسلمان واجب است که از مردم مظلوم فلسطین حمایت خود را اعلام نمایند من (احمد عصمتی:مدیر وبلاگ عقیله عشق) به عنوان مسلمان از فرمایش امام بزرگوار تبعیت کرده و به شدت جنایات سربازان اسراعیلی را محکوم می کنم
این آپلود سنتر عکس از یک فایل اچ تی ام ال و یک فایل پی اچ پی تشکیل شده است و به آسانی قابل تغییر است.
اگر در هنگام استفاده نقصی در این اسکریپت دیدید فورا از طریق نظرات با من در میان بگذارید.
توجه داشته باشید برای حمایت از عقیله عشق بنر یا لینک طراح رو حذف نکنید.
PotPlayer یکی از پلیرهای رایگان، حرفه ای و پرطرفدار با پشتیبانی از زبان شیرین پارسی نزد کاربران اینترنتی میباشد که طیف وسیعی از فرمتهای صوتی و تصویری را پشتیبانی میکند و شامل پوسته هایی با موضوعات مختلف میباشد که کاربران حتی با نوع سیستم عامل خود میتوانند هماهنگ کنند. به گفته کاربران اینترنتی ، PotPlayer حتی از KMPlayer بهتر عمل میکند و به خوبی از انواع زیر نویس ها پشتیبانی میکند و کدک های موجود در این نرم افزار شما را از نصب کدک های اضافی جهت پخش بهتر ویدئوها بی نیاز میکند.
امکان تنظیم نور ، صدا ، سرعت پخش ویدئوها ، فونت و رنگ زیرنویس ، کلیدهای میانبر و . امکاناتی است که نرم افزار برای رضایتمندی بیشتر در اختیار کاربران خود قرار داده است.
Google Chrome گوگل کروم یک مرورگر اینترنت متن باز است که توسط شرکت گوگل عرضه شد. در ابتدا نسخه آزمایشی آن برای کاربران نرم افزار سیستم عامل ویندوز در یک صد کشور جهان عرضه شد ولی نسخه های منطبق با نرم افزار عامل لینوکس و رایانه اپل مکینتاش آن هم در آینده توزیع شد.مرورگر Google Chrome بر پایه هسته مرورگر اپنسورس WebKit نوشته شده است. از امکانات و قابلیت های Google Chrome می توان به Tabbed browsing، امکاناتی مشابه Privacy در ویندوز اکسپلورر و Speed Dial در مرورگر اپرا اشاره نمود. این مرورگر فوق العاده سریع شرکت گوگل همانند سایت گوگل از ظاهر بسیار ساده ای تشکیل شده است. از مزیت های گوگل کروم می توان به وجود بخشی با نام Task manager یا مدیریت پردازش ها در این مرورگر اینترنت اشاره کرد که قالبت مدیریت تب های باز شده و پلاگین های بارگزاری شده را به کاربر میدهد.
درباره این سایت